صابر كرماني

ساخت وبلاگ
آرام روح و راحت جان از خدا طلبآسایش وجود و روان از خدا طلبذات خدا حقیقت و هستی مطلق استجود عیان و فیض نهان از خدا طلباز مال و جاه راحت و آسودگی مجوصدق و صفا به هر دو جهان از خدا طلبگر در سرت هوای بهشت سعادت استآن رشک بوستان جنان از خدا طلبدر بوستان معرفت و کهکشان عشقنور بقای هستی و جان از خدا طلبخواهی رسی به دولت جاوید سرمدیوصل امام عصر زمان از خدا طلبصابر مبند دل به امید و وفای خلقترک مقام و ملک و مکان از خدا طلببرچسب‌ها: زندگانی چهارده معصوم علیهم‌السلام, صفحات ۴۶۳ و ۴۶۴ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 19:46

رهزنِ آدم به جنّت خالِ هندوی تو بودحُسن و زیبائی یوسف، جلوه‌ی روی تو بودآن یدِ بیضا که موسی از کَفَش ظاهر شدیپرتوِ نوری از آن رخسارِ نیکوی تو بودمعجز عیسی‌بن‌مریم، مردگان را زنده کردنفخه‌ای از آن لبِ لعلِ سخنگوی تو بودانبیا را رهنمائی، اولیا را پیشوانورِ حق ظاهر از آن رخسارِ مینوی تو بودای وَلایت، باعثِ فیض و نجاتِ جن و انسرشتۀ دل‌های خاصان، رشتۀ موی تو بوددرمیانِ جمع تنها با تو سرگرمم مدامهر طرف رو کرده‌ام ، روی دلم سوی تو بودهرکه بشناسد تو را از هر دو عالم بگذردسلسله بر پای دل، زلفِ سمن بوی تو بودمی‌بری دین و دل و آرام را با یک نگاهجذبه عشقِ خدا، در چشمِ جادوی تو بودصابرا حُبِّ علی آرامشِ جان بخشدتخوش بگو مولی‌الموالی نامِ دلجوی تو بودبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۲۷۹ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 19:46

سالکی نامش حسین‌بن‌حبیبدستِ او باشد به دامانِ طبیبآن طبیبِ معنوی سلطانِ دینجلوه حق نورِ سبحانِ مبینحضرتِ صاحب‌زمان را دیده استبر سرابِ این جهان خندیده استاز ولی‌اللّه خواهد روز و شبوارهد زین مُلکِ پُر رنج و تَعَبشادمان زی آنکه رفت از این جهانجان به جانان داد و روحش شادماناز بلای بی‌امان او خسته نیستبا خور و خواب و هوس وابسته نیستسیرِ باطن می‌کند با بالِ جانهر کجا خواهد عیان و هم نهانصابرِ کرمانی از نورِ ولاگشته روشن، نغمه‌خوان شد خوشنوابرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۶۹۸ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 19:46

نوش و نیشِ عالم فانی، خیالی بیش نیستعمر ما بگذشت و سودِ آن زوالی بیش نیستعاشقی دیوانه‌ام زنجیر بر پایم نهیدعقل بر پای دلِ عاقل، عِقالی بیش نیستپرده رویای نیک و بد بود نامش حیاتحاصلِ دورانِ ما خواب و خیالی بیش نیستفقه و تجوید و کلام و حرف و نحو و نظم و نثرنزد عاشق، شور و بحث و قیل و قالی بیش نیستجهد کن کز عشقِ جانان شعله سوزان شویهوده مهر و محبت سوز و حالی بیش نیستبخت و اقبال و مقام و عزت و عنوان و جاهدر بر صاحبدلان نقشی و فالی بیش نیستآدمیّت در لباس و جبّه و صورت نبودکسوت ما جبّه و دستار و شالی بیش نیستباید از نام و نشان و هستی و ثروت گذشتورنه این میل و هوس رنج و ملالی بیش نیستصابر کرمانی از اسرارِ عرفان واقف استکاین جهان و عمر و عیش آن، وبالی بیش نیستبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۱۲۹ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 15:19

هر که دم زد از محبت آشنائی بیش نیستاین زمان مهر و محبت، ماجرائی بیش نیستبا خیالِ دوست روز و شب به سر بردن خوش استورنه این دنیای فانی، غم‌سرائی بیش نیستانعکاسِ صوت باشد در فضای این جهانهر چه در گوش تو می‌پیچد صدائی بیش نیستبر سرِ خوانِ جهان میر و گدا، پیر و جوانهر که را بینی گدای بینوائی بیش نیستنغمه و آواز و ساز و چنگ و رود و تار و نیگر شود تکمیل در عالم، نوائی بیش نیستصابرا شعرِ روانت در خور هر فهم نیستهر چه می‌ماند ز گفتارت، ندائی بیش نیستبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۱۳۰ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 15:19